خواجه بخش است کوهستانی با آب هوایی مطبوع، طبیعتی زیبا و سرشار از منابع طبیعی و معدنی. این بخش را میتوان تبدیل به حیاط خلوت مرکز استان کرد، به شرطی که زیرساختهای لازم برای توسعهی اقتصادی، گردشگری و فرهنگی آن فراهم گردد.محرومیت در این بخش به قدری زیاد است که چندین روستای آن از آب آشامیدندی نیز بی بهره است. این در حالیست که در سطخ استان شاید این چنین مشکلی درسایر بخشها وجود نداشته باشد.
این بخش علیرغم داشتن زمینهای کشاورزی وسیع و حاصلخیز و برخورداری از آبهای روان فراوان از داشتن یک مجتمع کشاورزی مدرن، یک گلخانهی متوسط و یا یک مجتمع پرورش ماهی و آبزیان آبرومند محروم است. بخش خواجه با این که چندین اثر تاریخی ارزشمند چون کتیبهی سرباز خانه، ، مسجد جامع خواجه، امامزادهی خواجه محمد خوشنام، روستای تاریخی قلعه لرو...، قلعههای تاریخی آغ گونی و قلش قالا، مناظر طبیعی زیبایی چون باش چای ،چیمن زمی ، چیچکلی، را در خود جای داده است ولی نه یک مسافرخانه دارد، نه یک کمپ گردشگری دارد، نه ادارهی میراث فرهنگی و گردشگری فعال دارد و نه یک غذاخوری بین راهی.
در یک کلام میتوان گفت به همان میزان که خداوند مواهب و نعمات بیکرانش را بر این سرزمین ارزانی داشته به همان میزان نیز مسئولان و ساکنانش محرومیت و فقر را برای آن به ارمغان آوردهاند. این شهرستان زیبا و غنی، اینک ضجه میزند تا شاید گوشی بشنود، دلی به حالش بسوزد و کسی مرهمی بر هزاران درد خفته اش بنهد.
در این میان معلوم نیست مقصر اصلی کیست مسئولین یا مردم؟ اگر مسئولین مقصرند پس چرا مردم آنها را به چالش نمی کشند؟ و اگر قصور از مردم است چرا زندگی در رنج و مشقت را بر رفاه و آسایش ترجیح می دهند؟
دیگر دوره و زمان کشاورزی و دامداری سنتی گذشته است، بایستی برای تامین امرار و معاش خانواده دنبال راه و شیوه های جدید بود. و این وظیفه ی سترگ برعهده ی زعمای قوم یعنی مسئولین و مدیران منطقه است. بایستی روستائیان را با ایجاد و راه اندازی مجتمعه ای کوچک صنعتی آشنا کرد. باید به آنها روشهای مدرن تولید محصولات کشاورزی و دامی را آموزش داد. روستائیان بایستی روش صحیح پروش ماهیان و آبزیان، قارچهای خوراکی و کرم ابریشم را یاد بگیرند. آنها بایستی با روشهای جدید پرورش زنبور عسل آشنا شوند. آنها بایستی راههای افزایش تولید محصولات باغی، زراعی و دامی را آموزش ببینند. آنها بایستی بدانند، میتوان با کمترین میزان سرمایه گذاری یک منبع درآمد همیشگی ایجاد کرد. آنها بایستی بدانند که از طریق تولید صنایع دستی، بسته بندی گیاهان دارویی، ایجاد غذاخوریهای بین راهی کوچک در روستاها و مناطق هدف گردشگری بخش و بکارگیری اصول علمی در باغداری و کشاورزی میتوانند یک شغل پردرآمد و زندگی ایدهآل داشته باشند. و این کاریست که بایستی مسئولین و مدیران بخش و شهرستان در انجام آن پیشقدم شوند. مسئولین منطقه بایستی دلسوزی بیشتری از خود نشان دهند. آنها بایستی به جای جلوس بر صندلی ریاست و چرت زدن در پشت آن اندکی به خود تکان دهند و به همراه کارشناسان ادارات متبوعه شان راهی روستاها شوند تا از نزدیک با پتانسیل و استعداد تک تک روستاها آشنا شوند و آنگاه با ارایه ی برنامه ها و طرحهای مدون، راه را برای توسعه ی روستاها هموار سازند. هرچند این کاری سخت و دشوار است ولی تنها راه فرار از نابودی روستاهاست. تنها راهیست که میتواند غبار محرومیت از چهرهی روستاهای شهرستان زدوده و روستاییان را برای ماندن در روستاها مصمم سازد. به نظر میرسد فلسفهی وجودی ایجاد ادارات و نهادهای طویل و درازی چون جهادکشاورزی، آموزش فنی و حرفهای، میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، کمیتهی امداد امام خمینی(ره) و بسیاری دیگر از ادارات همین است، یعنی ارتقای سطح درآمد شهروندان به منظور ایجاد رفاه و آسایش برای آنها از طریق آموزش راههای صحیح تولید.
نظرات شما عزیزان:
|